مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

هدیه آسمانی ما

اولین سینه خیز و نشستن بدون کمک

1393/1/27 11:27
234 بازدید
اشتراک گذاری

الهی قربوونت برم مامانی چندروزی بود نتونستم بیام وبتو اپ کنم اما امروز اومدم اونم با دست پر

niniweblog.com گل پسرم چند روزی هست که سینه خیز میری البته یکم کموصله ای و تا چندقدم میری صدات درمیاد و کلی نق میزنی که بغلت کنم جیگر مامانی دیگه

niniweblog.com niniweblog.comاولین بار که سینه خیز رفتی خونه باباجون حسن بودیم همه جمع بودیم و به شما نگاه میکردیم وقتی دیدیم چند قدم رفتی همه با هم جیغ کشیدیم و دست زدیم niniweblog.com لهی بمیرم اونقد ترسیدی ک فورا بغض کردیniniweblog.com

niniweblog.com چیزی که بیشتر خوشحالم میکنه اینه که بدون کمک میشینی البته اونم هنوز اولشه و باید مراقبت باشم اخه ممکنه بیفتی و سرت اسیب ببینه ولی نمیدونی چقد ذوق میکنم وقتی میشینی و مامانو نگاه میکنیniniweblog.com  راستی یه کار دیگه هم میکنی دوست داری کمکت کنیم تا روروکتو هل بدی و باهاش قدم برداری اونروز تو کتاب میخوندم این کارت خیلی به زود راه افتادنت کمک میکنه فدات بشم من 

niniweblog.com

 الهی فدای اون دستای نازت بشمماچ

niniweblog.com

کلاه مهزیار رو سرت گذاشتی و کلی ذوق کردیخنده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان دلنیا
27 فروردین 93 23:14
هزارماشالله . اولین نشستنت مبارک. خوشکلم مستقل شدی .الهی فدای نشستنت بشم . الهی فدای دستای نازت .تو فکر چی هستی خاله؟؟
مامان و بابای مانی جون
پاسخ
مرسی خاله جوننن
مامان محمد پارسا
28 فروردین 93 2:05
تبریک واسه پیشرفتهای جدید مانی جون آفرین پسر خوب
مامان و بابای مانی جون
پاسخ
مرسی خاله جون
اعظم مامانه زهرا
31 فروردین 93 0:00
عزیزم مامانی صب کن وقتی راه افتاد دیگه شما هم همش باید دنیالش بری
مامان و بابای مانی جون
پاسخ
ممنون از لطفت خاله که اینقدر به مانی سرمیزنی صبرم کمه دوست دارم سزیع چهاردست و پا بره فدای مهربوونیات