مانی ناقلا4
عزیز دلم تصمیم گرفتم که دیگه کاراتو با عکسات توضیح بدم مامان فدای اون شیطنتات بشه نفسم
عزیزم یاد گرفتی رو صندلی ماشین می ایستی و آهنگ مورد علاقتو باید واست بذاریم که اینقد گوش دادیم حالمون بهم خورد اجازه نمیدی آهنگ دیگه ای هم گوش بدبم(تولد اندی)و دستاتو بگیریم که بیشتر دستای بابا رو قبول داری تا بابا هست دست کسی دیگه رو هم نمیگیری بالا پایین میپری ذوق میکنی . تازه یادم گرفتی بوق میزنی آهنگ پخش رو عوض میکنی صدا رو کم و زیاد میکنی
هرکاری کردیم که اجازه بدی این تابتو باز کنیم نمیذاری وقتی خسته میشی میری توش میشینی خیلی آرامش میگیریمامان فدا اون ژستت بشه
وایییی ازت غافل میشیم اینجا میبینیمت جالب اینه که وقتی میایم ببینیم چیکار میکنی اصلا نگاهم نمیکنی و تند تند صفحه کلیدو موس رو فشار میدی و خرابکاریاتو تو صفحه نگاه میکنی
خونه باباجون حسن که میریم از این کبوترا دل نمیکنی اصلانم نمیترسی بر عکس من
اینجا هم از دست مامانی دونه داری میگیری که بری بریزی واسه کبوترا بعضی وقتها هم وقتی کبوترا مشغول خوردن دونه ها هستن از دمشون میگیری میکشی