مانی جون در روز عاشورا
پسر گلم انتظار منو بابا به سر رسیدو امسال خودت پشت علم راه میرفتی و پا به پای عزادراران سینه میزدی وکلی هم علم بوسیدی ...امسال صبح با اخلاق خیلی خوب از خواب بیدار شدی و آماده شدی تا تو هم با دست و پای کوچولوت برای امام حسین عزاداری کنی. لباساتوپوشیدی و به همراه مامنی و خاله و مهزیار رفتیم عزاداری...اصلا خسته نمیشدی ومدام بازی و بپر بپر میکردی کلی هم نذری خوردی
فدای دستای کوچولوت بشم من وقتی سر خاک بابابزرگ فاتحه مبخوندم تو هم به تقلید از من لباتو تکون میدادیو با 2 انگشت کوچولوت به سنگ قبر میزدی .وقتی صدای مداحان رو میشنیدی سرتو تکون میدادی و بلند میخوندی لالای لالایی(اخه روز شیر خوارگان مداح اینو میخوند و تو فکر میکردی همه مداحا اینو میخونن)
اینم عکسای خوشگلت اینشالا همیشه همینطور صاف و ساده برای امام حسین عزاداری کنی
در حال نذری خوردن
عشق سنگ بازی ..طبق معمول داری سنگ بازی میکنی