سفر مانی جون قسمت 3
خووب عشق مامان رسیدیم به جواهر ده ..عصری از اونجا با کلی خستگی برگشتیم اخه خیلی بازی کردیتو اب شبش همه تصمیم گرفتن یه واحد بگیرن و شب رو اونجا استراحت کنن و دریا هم برن خدااییش هم یه واخد خوب پیدا کردیم و بیشتر از همه شما و مهزیار ذوق کردین اخه خیلی وقت بود نتونسته بودین درست و حسابی شیطنت کنین و چهار دست و پا بگردین تا رفتیم تو خونه شما کلی ذوق زده شدین و همه خونه رو متر کردین الهی قربون قدت بشم اونشب چون خنک بود شما زود خابیدی من و بابا هم بخاطر شما دریا نرفتیم و پیش دایی و زندایی موندیم ..صبحش به مقصد نمک اب رود حرکت کردیم تلکابین نمک ابرود جز برنامه هامون بود و همه منتظر بودیم بخصوص من و بابا اخه شما ...